تشییع جنازه عجیب موتسارت نابغه موسیقی !!!!
از نوابغ موسیقی و از تاثیر گذارترین آنها یک نابغه بزرگ که نام کامل او ولفگانگ آمادئوس موتسارت است.
زمان به دنیا آمدن او بیست و هفتم ماه ژانویه سال 1756 است.
در شهری هنری(سالزبورگ) و در خانواده ای هنری دیده به دنیا باز کرد.
پدرش ویولن زنی زبردست و نیز آهنگساز بوده است.
اولین استاد او و شاید تاثیر گذار ترین استادش هم بوده است.
موتسارت موسیقی را از همان کودکی آغاز کرد و استعداد ویژه او همگان را به حیرت واداشت و باعث شد پدرش بیشتر زمان و انرژی خود را صرف آموزش او نماید.
در خلال آموزش، او به چند ساز غربی من جمله پیانو ، کلاوسن و … تسلط یافت.
با پیش زمینه خوبی که در خانواده پیدا کرد و نیز استعداد ویژه اش توانست به زودی به زوایای موسیقی تسلط یابد و به آهنگسازی و خلاقیت در موسیقی بپردازد.
شروع آهنگسازی موسیقی
این نابغه بزرگ اولین آهنگش را در سن 3 سالگی ساخت و همین قدرت نبوغ این موسیقی دان بزرگ را بیشتر نمایان می کند.
در هفت سالگی اش این موزیسین کلاسیک اولین سمفونی را نوشت و نیز در دوازده سالگی یک اپرای کامل را.
این موزیسین اتریشی تبار که در همه زمینه ها و ژانر ها آهنگسازی نموده است در طول زندگی ارزشمند خود بیش از ششصد قطعه متنوع ساخت در سمفونی ، اپرا، سونات، مجلسی و …
شروع بیماری و علت مرگ
در مورد شروع بیماری و نیز شکل افزایش آن صحبت های متفاوتی گفته شده ولی هر چه که بوده او چندین سال درگیر بیماری بوده است و این شکل افزایش تدریجی بیماری او در کارهایش نیز کاملا مشهود است.
در بسیاری از منابع علت بیماری او تب بسیار بالا از سل عنوان شده در برخی جا ها مسمومیت و برخی موارد حتی گفته شده است که دلیل جان سپردن این نابغه آنفلونزای شدید بوده و در برخی منابع نیز تب روماتیسم قوی را علت مرگ او دانسته اند.
در یافته ها و تحقیق های پزشکی جدید بسیاری از این علل کنار گذاشته شده و منطقی به نظر نمی رسد ولی همین دلیل آخر اندکی منطقی تر می باشد.
دلیل هر چه که باشد شاید خیلی هم فرقی نداشته باشد اما چیزی که قابل توجه است این است که اکثر مردم آن زمان او را درست نمی شناختند و حتی بعد از مرگش او را انسانی معمولی یا حتی فقیر می شناخته اند.
شاید دلیلش این باشد که در قبرستان تهیدستان و در یک قبر کاملا فقیرانه دفن شده است و حتی طوری که عنوان می کنند برای تشییع جنازه او فقط سگ وفادارش به دنبال کالسکه جنازه اوست!!!
این مورد جای بسی درنگ دارد که چنین نابغه بزرگی در تنهایی خود جان می سپارد و گاهی انسان فکر می کند که هر چقدر هم که بزرگ باشی بازهم تنها هستی.
شاید دلیل این همه نبوغ و خلاقیت در کارهای موتسارت نیز همین حس او بوده است.
تشییع جنازه غم انگیز او
زمان مرگ او ساعاتی گذشته از نیمه شب دستامبر سال 1791 عنوان شده است.
عکسی از کالسکه ای که جنازه او را می برد موجود است که منسوب به موتسارت می دانند که در تنهایی رهسپار گورستان می شود و فقط سگی که متعلق به خود اوست به دنبال او می رود.
گفته اند که سال های زیادی بتههون این عکس را که منسوب به موتسارت است در روی میز خود و در جلوی دیدش گذاشته بود!!!
محلی که او را به خاک سپردندند بعد از مدتی گم شد و تحقیقاتی که به عمل آمد(هر چند حتی به تحقیق روی یک جمجمه هم کشیده شد) هیچ گاه به این نتیجه نرسید که او در کجا بوده است.
برای یادبود و بزرگداشت او سال ها بعد توسط عده ای از سران و هنردوستان، تابوتی نمادین به خاک سپرده شد. تا شاید تقدیری باشد از هنرمندی بزرگ که شاید هیچ گاه در زمان زندگی اش تقدیری مناسب از او به عمل نیامد.
زندگی پر از فراز و نشیب و پر دغدغه او که با سفرهای متعدد همراه بود روح لطیف این هنرمند بزرگ را بسیار آزرده بود.
خیلی ها او را بد خلق می شناختند و شاید دلیلش همین مهجور بودن و تنهاییش در اجتماعی بود که هیچ یک در سطح و اندازه ای نبودند که بتوانند کارهای بی نظیر او را درک کنند.
به هر حال انگار این سرنوشتی است ابدی برای تمام هنرمندانی که بسیار فراتر از زمان زندگیشان پیش رفته اند.
یک پاسخ
موتزارت هنرمند اتریشی که فراتر از زمان خود بود