روش مدیریت ویل دان در آموزش موسیقی
داستایوفسکی می گوید
” اگر در قسمتی از داستان گفته شد که تفنگی بر دیوار آویخته است یقین بدان در جایی از آن استفاده خواهد شد ”
داستایوفسکی مصداق بارز کسی است که واحد اندازهگیری ادعا را عمل کردن می داند
وی به عنوان فردی عملگرا در آثارش به بررسی زوایای روانی شخصیت های داستانی اش و
سرگذشت مردمی عصیان زده، بیمار و روان پریش می پردازد.
از این روی بر این باورم که هنرمند دارای بینشی جهان شمول نسبت محیط پیرامونی است.
در خصوص موسیقی نیز چنین است.
هنرمند باید محیط و افراد پیرامون خویش را به خوبی باز شناسد.
آنچه مهم است
برای دست یازیدن به مفاهیم هنر و موسیقی باید مطالعه داشت و این مطالعه صرفا محدود به کتابخوانی نمی شود
بلکه بخش مهمی از آن را مطالعه دیداری و شنیداری تشکیل می دهد.
همچنین هنرمند باید به ارکان اصلی هنر که همانا واژه، نُت و رنگ است
اشراف یابد و در معنای اهم آن برای مطالعه موسیقی لزوما نباید به کتب، رسالات و مقالات موسیقی بسنده کرد
بلکه به عنوان هنرمند خلاق و هوشمند آنچه را که در بررسی هنرهای چندگانه مورد مطالعه قرار می دهیم
از طریق تفکر خلاق به زبان موسیقایی ترجمه و بکار می بندیم.
به عنوان نمونه مطالعه کتاب
“روش مدیریت ویل دان” که شیوه آموزش پذیری نهنگها و رفتارهای شگفت آوری است که به نمایش می گذارند ، ت
رجمه ای مناسب به شیوه مدیریت و رهبری عملکرد ما بر انجام فعالیت های گروهی در زمینه موسیقی و از نوع آن باشد.
مطالعه در ابعاد مختلف ِخود به ما خواهد آموخت که موسیقی معاصر صرفا نواختن بر مبنای تجربه و آزمون و خطا نیست.
موسیقی همچون چشمه ای جوشان و جاری در گذر است که لذت تن سپردن به آن، حرکت به سوی کمال را به دنبال خواهد داشت.
موسیقی صرف نظر از کوشش نیازمند جوشش است.
چه بسا کوشش بر تکرار مکررات و آنچه از گذشته تا به امروز انجام شده و تلاش صرف در جهت حفظ و اشاعه آنچه که بوده،
جریان زلال هنر و موسیقی را به ماندآب و مرداب افکارتان مبدل خواهد نمود.